Runway de Waratte S01

"لبخند در انتهای باند" با داستان فوجیتو چیوکی شروع می‌شود، دختر جوانی که دوست دارد در آینده مدل بشود و پدرش صاحب یک آژانس مدلینگ تازه تاسیس شده به نام مایل نایژه است. از زمان کودکی، رویای چیوکی این بوده که ستاره ی آژانس پدرش باشد و در هفته ی مد پاریس شرکت کند. با صورتی زیبا و محیطی غنی، اینطور به نظر می‌رسد که او در مسیر درستی برای رسیدن به آرزویش باشد، ولی او خیلی زود در مقابلش مانع غیر قابل عبوری را پیدا می‌کند وقتی که رشد قدش بعد از 158 سانت متوقف می‌شود؛ قدی که برای یک مدل حرفه ای خیلی کوتاه است. هرچند که برخلاف گفته ی بقیه که می‌گفتند امکان ندارد، چیوکی به باور به خودش ادامه داد، ولی وقتی که چیوکی وارد سال آخر دبیرستان شد، کم کم اراده اش را از دست داد. و این همون موقعی بود که چیوکی با سومورا ایکوتو ملاقات می‌کند، یک همکلاسی کسل کننده با استعدادی شگفت‌اور برای طراحی لباس، که او هم دارد کم کم به این تصمیم میرسه که بخاطر شرایط نامساعدی بیخیال آرزویش بشه. اونها باهم دیگه ماجراجویی غیر ممکنی را برای رسیدن به آرزوهاشون آغاز می‌کنند.